آنکه ذقن وی سپید باشد. که زنخ او در سپیدی نقره را ماند: می بیجاده گون خواهد بت سیمین ذقن خواند بتی خواند که او را باغ شاخ نسترن خواند. فرخی. بر جهان تکیه مکن ور قدحی می داری شادی زهره جبینان خور و سیمین ذقنان. حافظ. رجوع به سیمین زنخ شود
آنکه ذقن وی سپید باشد. که زنخ او در سپیدی نقره را ماند: می بیجاده گون خواهد بت سیمین ذقن خواند بتی خواند که او را باغ شاخ نسترن خواند. فرخی. بر جهان تکیه مکن ور قدحی می داری شادی زهره جبینان خور و سیمین ذقنان. حافظ. رجوع به سیمین زنخ شود
سکه زدن. سکۀ نقره زدن: و به روزگار خلافت امیرالمؤمنین ابوبکر صدیق رضی اﷲ عنه به بخارا سیم زدنداز نقرۀ خالص، پیش به بخارا سیم نبود. (تاریخ بخارای نرشخی ص 7). نخستین کسی که سیم زد به بخارا پادشاهی بود نام او کانابخارخدات. (تاریخ بخارای نرشخی ص 42). او را خبر دادند که به ولایتهای دیگر سیم زده اند. (تاریخ بخارا ص 42). رجوع به سکه و سکه زدن شود
سکه زدن. سکۀ نقره زدن: و به روزگار خلافت امیرالمؤمنین ابوبکر صدیق رضی اﷲ عنه به بخارا سیم زدنداز نقرۀ خالص، پیش به بخارا سیم نبود. (تاریخ بخارای نرشخی ص 7). نخستین کسی که سیم زد به بخارا پادشاهی بود نام او کانابخارخدات. (تاریخ بخارای نرشخی ص 42). او را خبر دادند که به ولایتهای دیگر سیم زده اند. (تاریخ بخارا ص 42). رجوع به سکه و سکه زدن شود